Jack Hawkins was the football coach at an American college, and he was always trying to find good players, but they weren't always smart enough to be accepted by the college.

One day the coach brought an excellent young player to the dean of the college and asked that the student be allowed to enter without an examination. "Well," the dean said after some persuasion, "I'd better ask him a few questions first."

Then he turned to the student and asked him some very easy questions, but the student didn't know any of the answers. At last the dean said, "Well, what's five times seven?"

The student thought for a long time and then answered, "Thirty-six."

The dean threw up his hands and looked at the coach in despair, but the coach said earnestly, "Oh, please let him in, sir! He was only wrong by two."

جک هاوکینز مربی فوتبال در یک دانشگاه  آمریکایی بود و همیشه تلاش میکرد تا بازیکنان خوب و جوان پیدا کند، اما آنها همیشه آنقدر باهوش نبودند که توسط دانشگاه پذیرفته شوند.

 یک روز مربی یک بازیکن جوان و خیلی خوب را به ریاست دانشکده آورد و درخواست کرد که دانش اموز بدون امتحان وارد دانشگاه شود. مدیر بعد از کمی متقاعد شدن گفت: «خب، بهتر است ابتدا چند سؤال از او بپرسم».

سپس رو به دانش آموز کرد و چند سوال بسیار آسان از او پرسید، اما دانش آموز هیچ یک از پاسخ ها را نمی دانست. سرانجام مدیر دانشگاه گفت: "خب، پنج ضربدر هفت چند میشود؟"

شاگرد مدت زیادی فکر کرد و سپس پاسخ داد، "سی و شش."

 مدیر دانشگاه دستانش را بالا انداخت و با ناامیدی به مربی نگاه کرد، اما مربی با جدیت گفت: "اوه، لطفا اجازه دهید او وارد شود، او فقط دو تا اشتباه کرد