Sara needed to see the doctor. She had an upset stomach. She felt bloated, and needed to pass gas every minute or so. This was terrible. She couldn't go anywhere in public.

سارا باید به دکتر مراجعه می کرد. او ناراحتی معده داشت. او احساس نفخ می کرد و هر دقیقه یا بیشتر نیاز به دفع گاز معده داشت. این وحشتناک بود. او نمی توانست یه مکان های عمومی برود.

Her friends told her it was because she had moved to America. The air, water, and food in America weren't agreeing with her. They said she would have to return to her home country.

دوستانش به او گفتند که به این دلیل است که او به آمریکا نقل مکان کرده است. هوا، آب و غذا در آمریکا با او موافق نبودند. آنها گفتند که او باید به کشور خود بازگردد.

"No way," Sara said. She didn't want to go home. She liked America. This was a minor problem, she was sure. Any good doctor would solve it in no time. Two days later, she saw her doctor. He asked her if she drank milk. She said yes, three glasses a day.

سارا گفت: "به هیچ وجه." او نمی خواست به خانه برود. او آمریکا را دوست داشت. او مطمئن بود که این یک مشکل جزئی بود. هر دکتر خوبی در کمترین زمان آن را حل می کند. دو روز بعد به دکترش مراجعه کرد. از او پرسید که آیا شیر می خوری؟ گفت بله روزی سه لیوان.

"Don't drink any more regular milk. Start drinking lactose-free milk, because lactose can upset your stomach."

"دیگر شیر معمولی ننوشید. شروع به نوشیدن شیر بدون لاکتوز کنید، زیرا لاکتوز می تواند معده شما را ناراحت کند."

Then he asked her if there were any big problems in her life. She said that her boyfriend was a big problem. He wanted to get married, but she didn't. The doctor said that she should find another boyfriend.

سپس از او پرسید که آیا مشکلات بزرگی در زندگی او وجود دارد؟ او گفت که دوست پسرش یک مشکل بزرگ است. او می خواست ازدواج کند، اما او ازدواج نکرد. دکتر گفت باید دوست پسر دیگری پیدا کند.

"Why?" Sara asked.

سارا پرسید "چرا؟"

"Because your boyfriend is giving you too much stress. He is probably the main cause of your upset stomach."

"چون دوست پسر شما استرس زیادی به شما می دهد. احتمالاً او عامل اصلی ناراحتی معده شما است."

"I don't think my boyfriend is going to like that."

"Just tell him if he really loves you, he should leave you."

"فقط به او بگویید اگر واقعاً شما را دوست دارد، باید شما را ترک کند."