It is often very difficult these days to find someone to come and fix your television set, or your washing machine, or any other household appliance if it breaks. Everybody wants to sell you new products, but nobody wants to fix them when they stop working.

One day Mrs. Harris discovered that her bathroom faucet was leaking, so she phoned her plumber. Three days later, he arrived.

Mrs. Harris was unhappy about the delay, which had caused her a lot of trouble.

"Well, you've finally arrived!" she said to the plumber. "l called you three days ago."

The plumber was not at all disturbed by this. He simply took a piece of paper out of his pocket and looked at it.

"Three days ago?" he said. "That was the 21st, wasn't it? Well, I'm sorry, but I've come to the wrong place. I was looking for Mrs. Smith's house, not yours. She phoned me on the 20th."

اغلب این روزها پیدا کردن کسی که بیاید و دستگاه تلویزیون شما , یا ماشین لباس‌شویی شما , یا هر دستگاه خانگی دیگری را تعمیر کند، دشوار است. همه می‌خواهند محصولات جدید را به شما بفروشند , اما هیچ‌کس نمی‌خواهد وقتی آن‌ها خراب شد انهارا تعمیر کند.

یک روز خانم هریس متوجه شد که شیر حمام چکه می‌کند , بنابراین به لوله‌کش زنگ زد . سه روز بعد او رسید.

خانم هریس از این تاخیر که باعث دردسر زیادی شده بود ناراحت بود.

او به لوله‌کش گفت  "خوب , بالاخره رسیدی!" "من سه روز پیش بهت زنگ زدم."

لوله‌کش اصلا ً از این موضوع ناراحت نبود . یک تکه کاغذ از جیبش بیرون آورد و به آن نگاه کرد"

او گفت "سه روز پیش ؟  بیست و یکم بود , نه ؟  خب , متاسفم , اما به جای اشتباهی آمده‌ام . من دنبال خانه خانم اسمیت میگشتم، نه شما. او به من بیستم زنگ زده بود"