حمل و نقل>
Transportation
کامیون
Example: Hey, WiIlie, the supply truck' s here.The boys could use some help
ترجمه مثال: هی، ویلی، کامیون تدارکات اینجاست. پسرها می توانند از کمک استفاده کنند
کامیون
Example: Hey, WiIlie, the supply truck' s here.The boys could use some help
ترجمه مثال: هی، ویلی، کامیون تدارکات اینجاست. پسرها می توانند از کمک استفاده کنند
ون
Example: She said, we rent a van and write a sign on it..
ترجمه مثال: گفت ما یک ون کرایه می کنیم و روی آن تبلیغ می نویسیم.
هواپیما
Example: I got back from dinner and the airplane was gone.
ترجمه مثال: از شام برگشتم و هواپیما رفته بود.
قطار
Example: Many Moroccans rely on buses, trains, and grande taxis to get from town to town.
ترجمه مثال: بسیاری از مراکشی ها برای رفتن از شهری به شهر دیگر به اتوبوس، قطار و تاکسی های بزرگ متکی هستند.
دوچرخه
Example: Theodore married a bicycle manufacturer and moved to New York
ترجمه مثال: تئودور با یک تولید کننده دوچرخه ازدواج کرد و به نیویورک نقل مکان کرد
تاکسی
Example: Before getting into a taxi, she walked three blocks and left the taxi three blocks from her apartment
ترجمه مثال: او قبل از سوار شدن به تاکسی، سه بلوک را پیاده رفت و در سه بلوک آپارتمانش تاکسی را ترک کرد.
اسکوتر
Example: How can I get to work without a scooter?
ترجمه مثال: چگونه می توانم بدون اسکوتر به سر کار بروم؟
آمبولانس
Example: So, you must have spent part of the day in that ambulance.
ترجمه مثال: بنابراین، شما باید بخشی از روز را در آن آمبولانس گذرانده باشید.
قطار برقی
Example: Workers and representatives of public organizations noisily began taking their seats in the trams.
ترجمه مثال: کارگران و نمایندگان سازمان های عمومی با سروصدا شروع به نشستن در صندلی های خود در قطار برقی کردند.
ماشین آتش نشانی
Example: The house burned to the ground before the fire truck arrived.
ترجمه مثال: قبل از رسیدن ماشین آتش نشانی، خانه در آتش سوخت.
کالسکه
Example: Like, you’ll want to buy a fine horse, and some carriages.
ترجمه مثال: مثلاً، می خواهید یک اسب خوب و چند کالسکه بخرید.
لیفتراک
Example: They outperform other forklifts, last longer, and work reliably in difficult environments.
ترجمه مثال: آنها عملکرد بهتری نسبت به سایر لیفتراک ها دارند، عمر طولانی تری دارند و در محیط های دشوار به طور قابل اعتماد کار می کنند.
کامیون کمپرسی
Example: Two excavators, one bulldozer, two dump trucks and a water tanker took part.
ترجمه مثال: دو بیل مکانیکی، یک بولدوزر، دو کمپرسی و یک تانکر آب شرکت داشتند.
ماشین پلیس
Example: Then they made me escort them here in the police car.
ترجمه مثال: بعد مجبورم کردند با ماشین پلیس اینجا اسکورتشان کنم.
قایق
Example: Would the Rajah see that trusty men manned the canoe?
ترجمه مثال: آیا راجا میدید که مردان معتمد قایق را هدایت میکردند؟
مینی بوس
Example: Is Vikram outside with his beautiful minibus?
ترجمه مثال: آیا ویکرام با مینی بوس زیبایش بیرون است؟
سورتمه
Example: Bicycles and sledges are also available.
ترجمه مثال: دوچرخه و سورتمه نیز موجود است.
ترن هوایی
Example: At 10:42, Ali had left the aerial tramway in disguise.
ترجمه مثال: در ساعت 10:42، علی با لباس مبدل ترن هوایی را ترک کرده بود.
هواپیما
Example: He held advanced ideas on military strategy, particularly on the use of tanks and aircraft in combined operations.
ترجمه مثال: او ایده های پیشرفته ای در مورد استراتژی نظامی داشت، به ویژه در مورد استفاده از تانک و هواپیما در عملیات های ترکیبی.