لوازم آشپزخانه>
Kitchen Furniture
میز
Example: She had bought chairs for the kitchen, but no table.
ترجمه مثال: او برای آشپزخانه صندلی خریده بود، اما میز نه.
صندلی
Example: We need one more chair for the kitchen table.
ترجمه مثال: ما برای میز آشپزخانه یک صندلی دیگر نیاز داریم.
کابینت
Example: A kitchen without cabinets is a useless place.
ترجمه مثال: آشپزخانه بدون کابینت جای بیفایدهای است.
قفسه
Example: They're up on the shelf.
ترجمه مثال: آنها روی قفسه هستند.
کشو
Example: The spoons are in the top drawer.
ترجمه مثال: قاشقها در کشوی بالایی هستند.
ماشین لباسشویی
Example: I am assembling the washing machine.
ترجمه مثال: من در حال نصب کردن ماشین لباسشویی هستم.
توستر
Example: Oh, someone left a waffle in the toaster.
ترجمه مثال: اوه، یک نفر یک وافل در توستر جا گذاشته است.
کتری
Example: By the time you get back, the kettle will be whistling.
ترجمه مثال: تا تو برگردی، کتری به جوش آمده (سوت میکشد).
یخچال
Example: I put the milk back in the refrigerator.
ترجمه مثال: من شیر را دوباره در یخچال گذاشتم.
مخلوطکن
Example: It can also be made at home using a blender, almonds, and water.
ترجمه مثال: میتوان آن را در خانه با استفاده از مخلوطکن، بادام و آب نیز درست کرد.
هود
Example: Turn on the cooker hood when you are frying something.
ترجمه مثال: وقتی در حال سرخ کردن چیزی هستی، هود را روشن کن.
مایکروویو
Example: He stopped a guy from walking out with an unpaid microwave.
ترجمه مثال: او جلوی مردی را گرفت که میخواست با یک مایکروویو که پولش را نداده بود، از فروشگاه خارج شود.
مایع ظرفشویی
Example: We need to buy more dish soap.
ترجمه مثال: ما باید مایع ظرفشویی بیشتری بخریم.
سطل زباله
Example: Please take out the trash bin; it's full.
ترجمه مثال: لطفاً سطل زباله را بیرون بگذار؛ پر شده است.