shape
shape

دسته بندی لغات وسایل اتاق خواب

وسایل اتاق خواب

Bedroom Furniture

تختخواب

Example: I’m just getting into bed now.

ترجمه مثال: من تازه دارم می‌روم توی تختخواب.

بالش

Example: I like to sleep with two soft pillows.

ترجمه مثال: من دوست دارم با دو بالش نرم بخوابم.

پتو

Example: I wrapped myself in the blanket and drank my coffee.

ترجمه مثال: پتو را دور خودم پیچیدم و قهوه‌ام را نوشیدم.

ملافه

Example: Don’t tell me that you haven’t changed the bed sheets for almost one month.

ترجمه مثال: به من نگو که تقریباً یک ماه است ملافه‌ها را عوض نکرده‌ای.

کمد لباس

Example: She hung her new dress in the wardrobe.

ترجمه مثال: او لباس جدیدش را در کمد آویزان کرد.

دراور / میز آرایش / کمد کشویی

Example: My chest of drawers has a secret drawer where I keep all my valuable items.

ترجمه مثال: دراور من یک کشوی مخفی دارد که در آن تمام وسایل باارزشم را نگه می‌دارم.

میز آرایش

Example: You left your phone on your dressing table this morning.

ترجمه مثال: امروز صبح موبایلت را روی میز آرایشت جا گذاشتی.

میز پاتختی

Example: She puts her wedding ring on the nightstand before getting into bed.

ترجمه مثال: او قبل از اینکه به رختخواب برود، حلقه ازدواجش را روی میز پاتختی می‌گذارد.

چراغ خواب / آباژور

Example: She turned off the lamp before going to sleep.

ترجمه مثال: او قبل از خواب، چراغ خواب را خاموش کرد.

پرده‌ها

Example: She drew the curtains to block out the sunlight.

ترجمه مثال: او پرده‌ها را کشید تا جلوی نور خورشید را بگیرد.

ساعت زنگ‌دار

Example: I really hate how you always ignore your alarm clock going off.

ترجمه مثال: واقعاً از اینکه همیشه صدای زنگ ساعتت را نادیده می‌گیری بدم می‌آید.

فرش / موکت

Example: She bought a new carpet for her bedroom.

ترجمه مثال: او یک فرش جدید برای اتاق خوابش خرید.

آینه

Example: Stop looking in the mirror; you look absolutely gorgeous.

ترجمه مثال: اینقدر در آینه نگاه نکن؛ تو فوق‌العاده زیبا به نظر می‌رسی.

تلویزیون

Example: I’m watching TV in bed.

ترجمه مثال: در تختخواب مشغول تماشای تلویزیون هستم.

اتاق لباس

Example: She has a large dressing room connected to her bedroom.

ترجمه مثال: او یک اتاق لباس بزرگ دارد که به اتاق خوابش متصل است.

صندلی گهواره‌ای

Example: Julia is dozing off in the rocking chair in her bedroom.

ترجمه مثال: جولیا دارد در صندلی گهواره‌ای اتاق خوابش چرت می‌زند.

کاناپه / مبل راحتی

Example: I sat on the sofa next to him.

ترجمه مثال: روی کاناپه کنار او نشستم.

دمپایی روفرشی

Example: I need to buy a new pair of slippers.

ترجمه مثال: باید یک جفت دمپایی روفرشی جدید بخرم.

قاب عکس

Example: There were a lot of picture frames on the wall.

ترجمه مثال: قاب عکس‌های زیادی روی دیوار بود.