اعضای بدن>
part of body
سر
Example: Benzema hits the ball with his head
ترجمه مثال: بنزما با سرش به توپ ضربه زد
گردن
Example: Giraffes have long neck
ترجمه مثال: زرافه ها گردن درازی دارند
گوش
Example: Owl's eyes and ears are so strong
ترجمه مثال: گوش ها و چشمان جغد بسیار قوی است
چشم
Example: Eyes are one of the most important parts of the body
ترجمه مثال: چشم ها یکی از مهمترین بخش های بدن هستند
بینی
Example: We can breathe with our nose
ترجمه مثال: ما میتوانیم با بینیمان نفس بکشیم
مو
Example: I cut my hair every month
ترجمه مثال: من هر ماه موهامو کوتاه می کنم
دهان
Example: Food enters the body through the mouth
ترجمه مثال: غذا از طریق دهان وارد بدن می شود
دندان
Example: Tooth has great impact on the smile
ترجمه مثال: دندان تاثیر بزرگی روی لبخند دارد
شونه
Example: My friend stands on my shoulders to climb the wall
ترجمه مثال: دوستم روی شونه های من ایستاد تا از دیوار بالا برود
بازو
Example: Basketball players should have powerful arms
ترجمه مثال: بسکتبالیست ها باید بازو های قوی داشته باشند
سینه
Example: When we breathe our chest moves
ترجمه مثال: وقتی ما نفس میکشیم سینه مان تکان میخورد
ارنج
Example: Today a kid fell down and his elbow was hurt
ترجمه مثال: امروز یه بچه زمین خورد و آرنجش زخم شد
انگشت
Example: We can't pick something without our fingers
ترجمه مثال: ما بدون انگشت هایمان نمیتوانیم چیزی را برداریم
دست
Example: Touching the ball with hand is foul in football
ترجمه مثال: لمس کردن توپ با دست در فوتبال خطا است
پا
Example: Humans walk with their legs
ترجمه مثال: انسان ها با پاهایشان راه میروند
انگشت پا
Example: He stubbed his toe to the door
ترجمه مثال: اون انگشتش رو به در کوبید
زانو
Example: Her knee was hurt badly in the accident
ترجمه مثال: زانوش توی تصادف بدجور اسیب دید
پا(تا مچ)
Example: The vet examined the horse's foot
ترجمه مثال: دامپزشک پای اسب رو معاینه کرد
قوزک پا
Example: My ankle was sprained in sport last year
ترجمه مثال: قوزک پای من پارسال توی ورزش پیچ خورد
زبان
Example: We taste foods with our tongue
ترجمه مثال: ما غذاهارو با زبانمان مزه میکنیم
ابرو
Example: Her eyebrows were black
ترجمه مثال: ابروهایش مشکی بود
ناخن
Example: Most girls color their nail for beauty
ترجمه مثال: اکثر دختر ها ناخون هایشان را برای زیبایی رنگ میکنند
لپ
Example: My dad always kisses my cheek
ترجمه مثال: پدر من همیشه لپم را میبوسد
صورت
Example: He washes his face every day
ترجمه مثال: او هر روز صورتش را میشوید