shape
shape

دسته بندی لغات لوازم التحریر

لوازم التحریر

Stationery

خودکار

Example: I,m looking for my pen.

ترجمه مثال: دارم دنبال خودکارم میگردم.

مداد رنگی

Example: It's not easy to draw a natural look with a colored pencil.

ترجمه مثال: کشیدن یه چهره طبیعی با مداد رنگی آسان نیست.

مداد تراش

Example: Who has a pencil sharpener?

ترجمه مثال: چه کسی مداد تراش دارد.

پاک کن

Example: If you draw or write with pencil you can always rub out your mistakes with an eraser.

ترجمه مثال: اگر با مداد نقاشی می کنید یا می نویسید، همیشه می توانید اشتباهات خود را با یک پاک کن پاک کنید.

پاکت نامه

Example: I folded the letter in half and put it in an envelope.

ترجمه مثال: نامه را از وسط تا کردم و داخل پاکت نامه گذاشتم.

مداد

Example: She has a bad habit of chewing her pencil.

ترجمه مثال: او عادت بدی به جویدن مداد دارد.

دفتر

Example: Take out your notebook and write down some of your ideas.

ترجمه مثال: دفترچه یادداشت خود را در بیاورید و برخی از نظر های خود را یادداشت کنید.

خط کش

Example: I drew a straight line with ruler.

ترجمه مثال: با خط کش خط صافی کشیدم.

گچ

Example: The teacher handed her a piece of chalk and asked her to write the answer on the blackboard.

ترجمه مثال: معلم یک تکه گچ به او داد و از او خواست که پاسخ را روی تخته سیاه بنویسد.

پونز

Example: she pressed the pin into the board with thumb.

ترجمه مثال: او با شست پونز را به تخته فشار داد.

ماژیک فسفری

Example: I colored the important sentences with high lighter.

ترجمه مثال: من جملات مهم را با ماژیک فسفری رنگ زدم.

غلط گیر

Example: I can't find my correction pen.

ترجمه مثال: من نمیتوانم غلط گیرم را پیدا کنم.

خودنویس

Example: I think it must be very hard writing with fountain pen.

ترجمه مثال: من فک ‌میکنم نوشتن با خودنویس خیلی سخت است.

چسب مایع

Example: I glued the pieces of the broken cup back together.

ترجمه مثال: تکه های فنجان شکسته را دوباره به هم چسباندم.

ماژیک وایت برد

Example: He drew a dot with a marker where the ball landed.

ترجمه مثال: او در جایی که توپ فرود امده بود نقطه ای با ماژیک وایت برد کشید.

گونیا

Example: I drew a 90-degree angle with a set square.

ترجمه مثال: من با گونیا یک زاویه ۹۰ درجه کشیدم.

نقاله

Example: She used pencil, a protractor, and calculator.

ترجمه مثال: او از مداد، نقاله، و ماشین حساب استفاده کرد.

مداد شمعی

Example: He colored the pictures with a yellow crayon.

ترجمه مثال: او تصاویر را با مداد شمعی زرد رنگ کرد.

ورقه

Example: My favorite actor name down on a piece of paper for me.

ترجمه مثال: بازیگر موردعلاقم اسمش را روی یک کاغد برایم‌ نوشت.

مداد فشاری

Example: My mechanical pencil is broken.

ترجمه مثال: مداد فشاری من خراب شده است.

کتاب

Example: I read 10 pages of book every day.

ترجمه مثال: من هر روز ۱۰‌صفجه کتاب میخونم.

روزنامه

Example: My father received daily newspaper.

ترجمه مثال: پدرم روزنامه روزانه را دریافت کرد.

مجله

Example: My brother is fancy of galaxy magazine.

ترجمه مثال: برادر من از مجله کهکشان خوشش می آید.

پوشه

Example: She put her things in the folder.

ترجمه مثال: او وسایلش را در پوشه گذاشت.

گیره

Example: The wire is held on with a clip.

ترجمه مثال: سیم با یک گیره نگه داشته میشود.

پانچ

Example: I always punch the financial documents of the company.

ترجمه مثال: من همیشه مدارک مالی شرکت را پانچ میکنم.

منگنه

Example: I borrowed a stapler from my friend.

ترجمه مثال: از دوستم یک منگنه قرض کردم.

تخته وایت برد

Example: The teacher wrote our homework on the whiteboard.

ترجمه مثال: معلم روی تخته وایت برد تکالیفمان را نوشت..

مقوا

Example: I made a flower with cardboard.

ترجمه مثال: با مقوا یک گل ساختم.

چسب نواری

Example: I bought tape from the store.

ترجمه مثال: از مغازه چسب نواری خریدم.

برچسب

Example: I stuck a sticker of a cartoon character on my bag.

ترجمه مثال: برچسبی از شخصیت کارتونی را روی کیفم چسباندم.

پوستر

Example: I have a friend who collects posters.

ترجمه مثال: دوستی دارم که پوستر جمع میکند.

پرگار

Example: In geometry, the only tool allowed is the compass.

ترجمه مثال: در هندسه تنها ابزار مجاز پرگار است.

قلمو

Example: My sister bought many brushes for her painting.

ترجمه مثال: خواهرم قلم موهای زیادی را برای نقاشی اش خرید.

گواش

Example: My painting teacher is not good at gouache painting.

ترجمه مثال: معلم نقاشی ام در نقاشی با گواش خوب نیست.

آبرنگ

Example: Watercolor is often confused with gouache.

ترجمه مثال: آبرنگ اغلب با گواش اشتباه گرفته می شود.

بوم نقاشی

Example: My cousin painted my face on canvas.

ترجمه مثال: پسر خاله ام صورتم را روی بوم نقاشی کرد.

قیچی

Example: You can cut paper with scissors.

ترجمه مثال: با قیچی‌میتوان کاغذ را برش داد.