shape
shape

دسته بندی لغات آب و هوا

آب و هوا

Weather

آفتابی

Example: The weather was surprisingly warm and sunny.

ترجمه مثال: هوا به طرز شگفت‌انگیزی گرم و آفتابی بود.

ابری

Example: This morning was lovely, but it's really cloudy out there now.

ترجمه مثال: امروز صبح هوا عالی بود، اما الان بیرون واقعاً ابری است.

نیمه ابری

Example: A partly cloudy day is the best weather for walking.

ترجمه مثال: یک روز نیمه ابری، بهترین هوا برای پیاده‌روی است.

بارانی

Example: Walking on a rainy night gives a strange feeling.

ترجمه مثال: راه رفتن در یک شب بارانی حس و حال عجیبی دارد.

بادی

Example: It was a windy night and the sky was filled with clouds.

ترجمه مثال: شبی طوفانی (بادی) بود و آسمان پر از ابر بود.

برفی

Example: You can make a snowman in snowy weather.

ترجمه مثال: در هوای برفی می‌توانید آدم برفی درست کنید.

مه‌آلود

Example: The weather was foggy, damp, and horrible.

ترجمه مثال: هوا مه‌آلود، مرطوب و وحشتناک بود.

طوفانی

Example: The storm didn't cause any damage.

ترجمه مثال: طوفان هیچ خسارتی به بار نیاورد.

غبارآلود

Example: The hazy sky obscured the view of the mountains.

ترجمه مثال: آسمان غبارآلود جلوی دید کوه‌ها را گرفته بود.

مرطوب / شرجی

Example: The humid weather makes it feel hotter than it is.

ترجمه مثال: هوای مرطوب (شرجی) باعث می‌شود هوا گرم‌تر از آنچه هست به نظر برسد.

خشک

Example: The dry climate is typical of desert regions.

ترجمه مثال: آب و هوای خشک، ویژگی مناطق بیابانی است.

برف و باران

Example: The next morning, the rain turned to sleet due to the cold.

ترجمه مثال: صبح روز بعد، به دلیل سرما، باران تبدیل به برف و باران شد.

صاعقه / آذرخش

Example: I saw a movie about Thor, the god of lightning and thunder.

ترجمه مثال: فیلمی درباره ثور، خدای صاعقه و تندر دیدم.

رعد / تندر

Example: Last night, the sound of thunder was very loud and scary.

ترجمه مثال: شب گذشته، صدای رعد بسیار بلند و ترسناک بود.

تگرگ

Example: The rain and hail postponed my plan to go to the forest.

ترجمه مثال: بارش باران و تگرگ، برنامه‌ام برای رفتن به جنگل را به تعویق انداخت.

یخی / لغزنده

Example: The roads are icy, so drive carefully.

ترجمه مثال: جاده‌ها یخی (لغزنده) هستند، پس با احتیاط رانندگی کنید.

گردباد

Example: The biggest tornado happened in Bangladesh.

ترجمه مثال: بزرگترین گردباد در بنگلش رخ داد.

آسمان صاف

Example: I have been waiting for a clear sky for a few days to go on a trip.

ترجمه مثال: چند روزی است که منتظر صاف شدن آسمان هستم تا به سفر بروم.

داغ

Example: On some summer days, the weather is so hot.

ترجمه مثال: در برخی روزهای تابستان، هوا خیلی داغ است.

گرم

Example: According to forecasts, the Earth's weather will be several degrees warmer in the future.

ترجمه مثال: طبق پیش‌بینی‌ها، آب و هوای زمین در آینده چندین درجه گرم‌تر خواهد شد.

سرد

Example: Going out in cold weather with light clothing can cause a cold.

ترجمه مثال: بیرون رفتن در هوای سرد با لباس کم می‌تواند باعث سرماخوردگی شود.

بسیار سرد / یخبندان

Example: It's freezing outside; you must wear a warm coat.

ترجمه مثال: بیرون یخبندان است؛ حتماً باید کت گرم بپوشی.