اجزای ماشین>
part of car
فرمان
Example: The steering wheel is one of the main parts of the car and is used to rotate the car.
ترجمه مثال: فرمان یکی از اصلی ترین قطعات ماشین است و برای چرخش ماشین استفاده میشود..
لاستیک ماشین(چرخ ماشین)
Example: The wheel of my front car is a puncture and there's a chance of an accident.
ترجمه مثال: چرخ جلویی ماشین من پنچر است و امکان تصادف برایش وجود دارد.
صندوق عقب ماشین
Example: In car trunk there are things like spare wheels and tools.
ترجمه مثال: در صندوف عقب ماشین وسایلی همچون چرخ یدک و ابزارالات وجود دارد.
شیشه جلو
Example: The windshield is going to broke by severe accidents.
ترجمه مثال: شیشه جلو با تصادفات شدید شکسته میشه.
اتومبیل، خودرو
Example: he uses Automobile to get around more easily.
ترجمه مثال: او برای رفت و امد راحت تر از اتومبیل استفاده میکند.
کیسه هوا
Example: The airbag is installed to prevent damage during an accident.
ترجمه مثال: کیسه هوا برای جلو گیری از اسیب هنگام تصادف نصب شده است.
صندلی عقب
Example: He sat on the backseat of the car.
ترجمه مثال: اون روي صندلي عقب ماشين نشست.
صندلی جلو
Example: Muhammad bought a new seat cover for his front seat.
ترجمه مثال: محمد برای صندلی جلوی ماشینش روکش صندلی جدید خرید.
چراغ عقب
Example: My car's break light was broken.
ترجمه مثال: چراغ عقب ماشین من خراب بود.
ترمز
Example: My car brake was good, but today is not.
ترجمه مثال: ترمز ماشین من خوب بود ولی اموز خوب نیست.
لنت ترمز ماشین
Example: I am a mechanic and I was approached today by three people to replace the car pads.
ترجمه مثال: من مکانیک هستم و امروز سه نفر برای تعویض لنت ماشین به من مراجعه کردند.
سپر
Example: The car shield can prevent damage to vital parts of the car.
ترجمه مثال: سپر ماشین میتواند از اسیب رسیدن به قطعات حیاتی ماشین جلو گیری کند.
کلاچ
Example: The clutch of the car is used to change the gear.
ترجمه مثال: از کلاچ ماشین برای تعویض دنده استفاده میشود.
صفحه داشبورد (محل نصب کیلومتر شمار، دکمه چراغ ها…)
Example: I put my phone on the dashboard.
ترجمه مثال: گوشی ام را روی داشبورد گزاشتم.
در
Example: My father shouted at me to close the car door tightly.
ترجمه مثال: پدرم برای اینکه در ماشین را محکم بستم سر من داد زد.
دستگیره در
Example: The door handle in the car was broken and I had trouble getting off.
ترجمه مثال: دستگیره در ماشین خراب بود و هنگام پیاده شدن به مشکل خوردم.
صندلی راننده
Example: The driver's seat should be in a comfortable position for the driver.
ترجمه مثال: صندلی راننده باید در حالتی راحت برای راننده قرار گیرد.
ترمز دستی
Example: Today I saw a car that hadn't pulled a handbrake downhill and its car was moving downhill.
ترجمه مثال: امروز ماشینی را دیدم که در سراشیبی ترمز دستی نکشیده بود و ماشینش در حال حرکت به سمت پایین بود.
(لوله) اگزوز
Example: I repaired the exhaust of my friend's car.
ترجمه مثال: اگزوز ماشین دوستم را تعمیر کردم.
مخزن بنزین
Example: My car's fuel tank has a capacity of 70 liters.
ترجمه مثال: مخزن بنزین ماشینم ۷۰ لیتر گنجایش دارد.
پدال گاز
Example: The car can be moved forward using a gas pedal.
ترجمه مثال: با استفاده از پدال گاز میتوان ماشین را به جلو برد.
دنده
Example: Cars are usually 5 to 6 Gears.
ترجمه مثال: ماشین ها معمولا ۵ الی ۶ دنده هستند.
چراغ جلو
Example: Headlights are essential for night vision while driving.
ترجمه مثال: برای دید در شب به هنگام رانندگی استفاده از چراغ جلو ضروری است.
کاپوت
Example: A cat is sleeping on my car hood.
ترجمه مثال: یه گربه روی کاپود ماشینم خابیده.
بوق
Example: The use of horns is prohibited on Kish Island.
ترجمه مثال: در جزیره کیش استفاده از بوق ممنوع است.
پلاک ماشین
Example: All cars are identified using license plates, and it's a crime not to have them.
ترجمه مثال: همه ماشین ها با استفاده از پلاک ماشین شناسایی میشوند و نداشتن آن جرم است.
صندلی شاگرد، صندلی کنار راننده
Example: the passenger seat is important to me.
ترجمه مثال: صندلی شاگرد برای من مهم است.
آینه جلو
Example: The rear-view window of my car is broken.
ترجمه مثال: آینه جلوی ماشینم شکسته است.
کمربند
Example: Wearing a seat belt can prevent a lot of damage during an accident.
ترجمه مثال: بستن کمربند ایمنی میتواند از صدمات زیادی در هنگام تصادف جلوگیری کند.
کیلومتر شمار، کیلومتر سنج
Example: The speedometer shows the car's speed at the moment.
ترجمه مثال: کیلومتر شمار ماشین سرعت در لحظه را نشان میدهد.
نشانگر سوخت
Example: The fuel gauge of my car is not working well.
ترجمه مثال: نشانگر سوخت ماشین من خوب کار نمیکند.