shape
shape

دسته بندی لغات واژگان مرتبط با فیلم

واژگان مرتبط با فیلم

Movie vocabulary

صحنه

Example: The emotional scene left a lasting impact on the audience.

ترجمه مثال: صحنه عاطفی تأثیر ماندگار بر مخاطب گذاشت.

طرح

Example: The plot of the movie was filled with unexpected twists.

ترجمه مثال: طرح فیلم پر از پیچ و تاب های غیر منتظره بود.

شخصیت

Example: The main character undergoes a significant transformation throughout the film.

ترجمه مثال: شخصیت اصلی در طول فیلم دچار تحول قابل توجهی می شود.

گفتگو

Example: The witty dialogue between the characters added humor to the movie.

ترجمه مثال: گفتگوی شوخ طبعی بین شخصیت ها طنز به فیلم افزود.

ژانر. دسته

Example: The film belongs to the science fiction genre.

ترجمه مثال: این فیلم متعلق به ژانر علمی تخیلی است.

ریخته گری

Example: The casting for the movie took months to finalize.

ترجمه مثال: بازیگران این فیلم ماهها طول کشید تا نهایی شود.

دنباله

Example: The sequel to the popular movie will be released next year.

ترجمه مثال: دنباله فیلم محبوب سال آینده اکران می شود.

موسیقی متن

Example: The soundtrack of the film was composed by a renowned musician.

ترجمه مثال: موسیقی متن فیلم توسط یک نوازنده مشهور ساخته شده است.

کارگردان

Example: The director's vision shaped the artistic direction of the movie.

ترجمه مثال: دید کارگردان جهت هنری فیلم را شکل داد.

فیلمنامه

Example: The screenplay won an award for its compelling story.

ترجمه مثال: این فیلمنامه به خاطر داستان قانع کننده خود جایزه ای کسب کرد.