shape
shape

دسته بندی لغات اعضای خانواده

اعضای خانواده

Family members

پدر

Example: My father is a doctor.

ترجمه مثال: پدر من یک دکتر است.

مادر

Example: Her mother is a teacher.

ترجمه مثال: مادرش معلم است.

فرزند پسر

Example: Their son is studying abroad.

ترجمه مثال: پسرش در خارج از کشور تحصیل می کند.

فرزند دختر

Example: Our daughter just got married.

ترجمه مثال: دختر ما تازه ازدواج کرد.

برادر

Example: My brother is an engineer.

ترجمه مثال: برادر من مهندس است.

خواهر

Example: Her sister is a lawyer.

ترجمه مثال: خواهرش وکیل است.

بابا بزرگ

Example: Their grandfather served in the army.

ترجمه مثال: پدربزرگ آنها در ارتش خدمت کرد.

مادر بزرگ

Example: My grandmother loves gardening.

ترجمه مثال: مادربزرگ من عاشق باغبانی است.

دایی

Example: His uncle lives in Canada.

ترجمه مثال: دایی او در کانادا زندگی می کند.

عمه

Example: Our aunt is a talented painter.

ترجمه مثال: عمه ما یک نقاش با استعداد است.

عمو زاده

Example: My cousin is visiting from France.

ترجمه مثال: پسر عموی من از فرانسه بازدید می کند.

پسر خواهر یا برادر

Example: Her nephew is studying medicine.

ترجمه مثال: خواهرزاده وی در حال تحصیل پزشکی است.

دختر برادر یا خواهر و غیره

Example: Their niece is an aspiring actress.

ترجمه مثال: خواهرزاده آنها بازیگر مشتاق است.

شوهر

Example: My husband works as a software engineer.

ترجمه مثال: شوهر من به عنوان مهندس نرم افزار کار می کند.

زن

Example: Her wife is a chef at a famous restaurant.

ترجمه مثال: همسرش سرآشپز در یک رستوران معروف است.