تمام کلمات مربوط به رسانههای اجتماعی>
All Words in Social Media
هشتگ
Example: She used the hashtag #throwbackthursday to share an old photo.
ترجمه مثال: او برای به اشتراک گذاشتن یک عکس قدیمی، از هشتگ #throwbackthursday استفاده کرد.
پست
Example: He wrote a heartfelt post about his recent trip.
ترجمه مثال: او یک پست صمیمانه درباره سفر اخیرش نوشت.
لایک / پسندیدن
Example: She received a lot of likes on her latest Instagram post.
ترجمه مثال: او برای آخرین پست اینستاگرامش لایکهای زیادی گرفت.
کامنت / نظر
Example: He left a funny comment on his friend's Facebook status.
ترجمه مثال: او یک کامنت خندهدار زیر استاتوس فیسبوک دوستش گذاشت.
اشتراکگذاری / شِر کردن
Example: She shared an interesting article on her Twitter feed.
ترجمه مثال: او یک مقاله جالب را در فید توییتر خود به اشتراک گذاشت.
ریتوئیت کردن
Example: He retweeted a tweet from his favorite celebrity.
ترجمه مثال: او توئیتی از سلبریتی موردعلاقهاش را ریتوئیت کرد.
فالو کردن / دنبال کردن
Example: She decided to follow her favorite influencer on Instagram.
ترجمه مثال: او تصمیم گرفت اینفلوئنسر موردعلاقهاش را در اینستاگرام فالو کند.
آنفالو کردن
Example: He unfollowed his ex-girlfriend on all social media platforms.
ترجمه مثال: او دوستدختر سابقش را در تمام پلتفرمهای اجتماعی آنفالو کرد.
تایملاین
Example: She scrolled through her timeline to catch up on the latest news.
ترجمه مثال: او برای باخبر شدن از آخرین اخبار، تایملاینش را بالا و پایین کرد.
فید
Example: He refreshed his feed to see if there were any new updates.
ترجمه مثال: او فید خود را رفرش کرد تا ببیند آیا آپدیت جدیدی وجود دارد یا نه.
اعلان / نوتیفیکیشن
Example: She received a notification that her post was liked by a friend.
ترجمه مثال: او یک اعلان دریافت کرد که پستش توسط یکی از دوستانش لایک شده است.
پروفایل
Example: He updated his profile picture with a photo from his recent vacation.
ترجمه مثال: او عکس پروفایلش را با عکسی از تعطیلات اخیرش بهروزرسانی کرد.
بیو
Example: She wrote a witty bio for her Instagram profile.
ترجمه مثال: او برای پروفایل اینستاگرامش یک بیو هوشمندانه نوشت.
تگ کردن
Example: He tagged his friends in a group photo from the party.
ترجمه مثال: او دوستانش را در یک عکس گروهی از مهمانی تگ کرد.
Direct Message
Example: She sent him a DM to ask about the event details.
ترجمه مثال: او برای پرسیدن جزئیات رویداد، به او دایرکت فرستاد.
استوری
Example: He posted a funny video on his Instagram story.
ترجمه مثال: او یک ویدیوی خندهدار در استوری اینستاگرامش پست کرد.
فالوئر / دنبالکننده
Example: She gained a new follower after posting a viral tweet.
ترجمه مثال: او پس از وایرال شدن توئیتش، یک فالوئر جدید پیدا کرد.
تأیید شده / دارای تیک آبی
Example: He finally got verified on Twitter after gaining a large following.
ترجمه مثال: او سرانجام پس از کسب فالوئران زیاد، در توییتر تایید شد (تیک آبی گرفت).
الگوریتم
Example: She couldn't figure out how the Instagram algorithm worked.
ترجمه مثال: او نتوانست بفهمد الگوریتم اینستاگرام چگونه کار میکند.
اینفلوئنسر
Example: He follows several fitness influencers for workout inspiration.
ترجمه مثال: او چندین اینفلوئنسر ورزشی را برای گرفتن ایده تمرینی دنبال میکند.
وایرال
Example: Her TikTok video went viral overnight.
ترجمه مثال: ویدیوی تیکتاک او یکشبه وایرال شد.
رسانه اجتماعی
Example: He spent hours scrolling through social media on his phone.
ترجمه مثال: او ساعتها با گوشیاش در رسانههای اجتماعی میچرخید.
ایموجی
Example: She added a heart emoji to her text message.
ترجمه مثال: او یک ایموجی قلب به پیام متنی خود اضافه کرد.
میم
Example: He shared a funny meme with his friends on WhatsApp.
ترجمه مثال: او یک میم خندهدار را برای دوستانش در واتساپ فرستاد.
سلفی
Example: She took a selfie with her friends at the beach.
ترجمه مثال: او با دوستانش در ساحل سلفی گرفت.
فیلتر
Example: He applied a filter to his photo to make it look vintage.
ترجمه مثال: او برای اینکه عکسش قدیمی به نظر برسد، روی آن فیلتر گذاشت.
ترند / روند
Example: She followed the latest fashion trend on social media.
ترجمه مثال: او آخرین ترند مد را در رسانههای اجتماعی دنبال میکرد.
طعمه کلیک / کلیکبیت
Example: He fell for the clickbait title and clicked on the article.
ترجمه مثال: او گول عنوان کلیکبیت را خورد و روی مقاله کلیک کرد.
شبکه اجتماعی
Example: She connected with old friends on a social network.
ترجمه مثال: او در یک شبکه اجتماعی با دوستان قدیمیاش ارتباط برقرار کرد.
تعامل
Example: His post received a lot of engagement from followers.
ترجمه مثال: پست او تعامل زیادی از سوی دنبالکنندگانش دریافت کرد.
ولاگ / وبلاگ ویدیویی
Example: She started a vlog to document her daily life.
ترجمه مثال: او برای مستند کردن زندگی روزمرهاش، یک ولاگ راهاندازی کرد.