همه واژگان برای نشان دادن عشق>
All Vocabulary to Show Your Love
عشق
Example: She whispered 'I love you' in his ear.
ترجمه مثال: او در گوشش "دوستت دارم" زمزمه کرد.
عشق ورزیدن
Example: He adores his partner's sense of humor.
ترجمه مثال: او حس شوخ طبعی شریک زندگی خود را تحسین می کند.
گرامی داشتن
Example: She cherishes the memories they've made together.
ترجمه مثال: او خاطراتی را که با هم ساخته اند ، گرامی می دارد.
تحسین
Example: He admires her intelligence and kindness.
ترجمه مثال: او هوش و مهربانی خود را تحسین می کند.
قدردانی
Example: She appreciates all the little things he does for her.
ترجمه مثال: او از همه کارهای کوچکی که برای او انجام می دهد قدردانی می کند.
گنج
Example: He treasures the love letters she wrote to him.
ترجمه مثال: او نامه های عاشقانه ای را که برای او نوشت ، گنجینه می کند.
مدون کردن
Example: She adulates him for his bravery and strength.
ترجمه مثال: او او را به خاطر شجاعت و قدرت خود به سر می برد.
عبادت
Example: He worships the ground she walks on.
ترجمه مثال: او زمینی را که در آن قدم می زند عبادت می کند.
پرستیدن، بت ساختن
Example: She idolizes her partner as her hero.
ترجمه مثال: او شریک زندگی خود را به عنوان قهرمان خود بت می کند.
تعلق خاطر
Example: He shows unwavering devotion to his loved ones.
ترجمه مثال: او فداکاری بی بدیل نسبت به عزیزان خود نشان می دهد.
محبت
Example: She showers him with affection every day.
ترجمه مثال: او هر روز او را با محبت می اندازد.
دلهره
Example: He's completely lost in his infatuation with her.
ترجمه مثال: او کاملاً در هجوم خود با او گم شده است.