shape
shape

دسته بندی لغات تمام واژگان استفاده شده برای قوانین رانندگی

تمام واژگان استفاده شده برای قوانین رانندگی

All Vocabulary Used for Driving Policy

محدودیت سرعت

Example: The speed limit on this road is 60 miles per hour.

ترجمه مثال: محدودیت سرعت در این جاده 60 مایل در ساعت است.

قوانین راهنمایی و رانندگی

Example: It's important to follow traffic laws to ensure safety on the road.

ترجمه مثال: پیروی از قوانین راهنمایی و رانندگی برای اطمینان از ایمنی در جاده مهم است.

علائم رانندگی

Example: He glanced at the traffic signs to find his exit.

ترجمه مثال: او برای یافتن خروج خود به علائم ترافیکی نگاه کرد.

مقررات جاده

Example: Road regulations vary from country to country.

ترجمه مثال: مقررات جاده ای از کشور به کشور دیگر متفاوت است.

گواهینامه رانندگی

Example: She renewed her driver's license before it expired.

ترجمه مثال: او قبل از اتمام گواهینامه رانندگی خود را تمدید کرد.

نقض ترافیک

Example: He received a ticket for a traffic violation.

ترجمه مثال: وی بلیط نقض ترافیک را دریافت کرد.

رانندگی تحت تأثیر (DUI)

Example: Driving under the influence of alcohol or drugs is illegal.

ترجمه مثال: رانندگی تحت تأثیر الکل یا مواد مخدر غیرقانونی است.

ایمنی جاده

Example: The government launched a campaign to promote road safety.

ترجمه مثال: دولت کمپینی را برای ارتقاء ایمنی جاده ها آغاز کرد.

قوانین کمربند ایمنی

Example: Seat belt laws require drivers and passengers to wear seat belts.

ترجمه مثال: قوانین کمربند ایمنی به رانندگان و مسافران نیاز دارد که کمربند ایمنی بپوشند.

محل عبور عابر پیاده

Example: She stopped at the pedestrian crossing to let people cross the street.

ترجمه مثال: او در گذرگاه عابر پیاده متوقف شد تا مردم از خیابان عبور کنند.

کنترل ترافیک

Example: Traffic control officers directed cars at the intersection.

ترجمه مثال: افسران کنترل ترافیک اتومبیل ها را در تقاطع هدایت می کردند.

علامت جاده

Example: He followed the road markings to stay in his lane.

ترجمه مثال: او برای ماندن در خط خود از علائم جاده پیروی کرد.

مقررات مربوط به پارکینگ

Example: Parking regulations prohibit parking in certain areas.

ترجمه مثال: مقررات پارکینگ پارکینگ را در مناطق خاص ممنوع می کند.

بسته شدن جاده

Example: There were several road closures due to construction.

ترجمه مثال: به دلیل ساخت و ساز چندین بسته جاده وجود داشت.

ازدحام ترافیک

Example: Traffic congestion is common during rush hour.

ترجمه مثال: تراکم ترافیک در ساعت عجله متداول است.

امتحان رانندگی

Example: She passed her driving test on the first try.

ترجمه مثال: او در اولین آزمایش آزمایش رانندگی خود را پشت سر گذاشت.

بلیط سریع

Example: He received a speeding ticket for driving too fast.

ترجمه مثال: او بلیط سریع برای رانندگی خیلی سریع دریافت کرد.

حق عبور از روی ملک دیگری

Example: Pedestrians have the right of way at crosswalks.

ترجمه مثال: عابران پیاده حق را در Crosswalks دارند.

تصادف

Example: There was a traffic accident on the highway.

ترجمه مثال: در بزرگراه یک تصادف ترافیکی رخ داد.

بیمه ماشین

Example: She purchased comprehensive car insurance.

ترجمه مثال: او بیمه اتومبیل جامع خریداری کرد.

خشم جاده

Example: He tried to avoid road rage by staying calm.

ترجمه مثال: او سعی کرد با آرامش از خشم جاده جلوگیری کند.