shape
shape

دسته بندی لغات تمام واژگان استفاده شده برای اخبار تلویزیونی

تمام واژگان استفاده شده برای اخبار تلویزیونی

All Vocabulary Used for Television News

خبر فوری

Example: We interrupt this program for breaking news.

ترجمه مثال: ما این برنامه را برای شکستن اخبار قطع می کنیم.

لنگر

Example: The anchor delivered the news with authority.

ترجمه مثال: لنگر اخبار را با اقتدار تحویل داد.

خبرنگار

Example: The reporter interviewed eyewitnesses at the scene.

ترجمه مثال: خبرنگار در صحنه با شاهدان عینی مصاحبه کرد.

پوشش زنده

Example: We now go live to our correspondent at the scene.

ترجمه مثال: اکنون ما در صحنه به خبرنگار خود می رویم.

عنوان

Example: The headline of today's news is about the upcoming election.

ترجمه مثال: عنوان اخبار امروز مربوط به انتخابات آینده است.

خبرنامه

Example: Tune in for our news bulletin at six o'clock.

ترجمه مثال: برای بولتن اخبار ما در ساعت شش تنظیم کنید.

داستان شکستن

Example: This just in: a breaking story about the earthquake.

ترجمه مثال: این فقط در: یک داستان شکستن در مورد زلزله.

اتاق خبر

Example: The newsroom was buzzing with activity.

ترجمه مثال: اتاق خبر با فعالیت در حال وزوز بود.

مصاحبه

Example: The anchor conducted an interview with the prime minister.

ترجمه مثال: لنگر مصاحبه ای با نخست وزیر انجام داد.

خبرنگار

Example: Our correspondent in Washington reports on the latest developments.

ترجمه مثال: خبرنگار ما در واشنگتن از آخرین تحولات گزارش می دهد.

پوشش

Example: We have breaking coverage of the fire in downtown.

ترجمه مثال: ما پوشش آتش سوزی را در مرکز شهر داریم.

لنگر اخبار

Example: The news anchor delivered the evening news.

ترجمه مثال: لنگر اخبار اخبار عصرانه را تحویل داد.

گزارش خبری

Example: The news report covered a wide range of topics.

ترجمه مثال: گزارش خبری طیف گسترده ای از موضوعات را در بر می گیرد.

کنفرانس مطبوعاتی

Example: The president held a press conference to address the nation.

ترجمه مثال: رئیس جمهور یک کنفرانس مطبوعاتی برای رسیدگی به ملت برگزار کرد.

برنامه اخبار

Example: She hosts a popular news program on Sunday mornings.

ترجمه مثال: او میزبان یک برنامه خبری محبوب صبح یکشنبه است.

بروزرسانی

Example: Stay tuned for a breaking update on the situation.

ترجمه مثال: برای به روزرسانی در مورد وضعیت با ما در ارتباط باشید.

خبر

Example: The news story highlighted the plight of refugees.

ترجمه مثال: این خبر ، گرفتاری پناهندگان را برجسته می کند.

پوشش رسانه ای

Example: There was extensive media coverage of the event.

ترجمه مثال: پوشش رسانه ای گسترده ای از این رویداد وجود داشت.

بخش اخبار

Example: The news segment focused on local issues.

ترجمه مثال: بخش خبری بر موضوعات محلی متمرکز شده است.

بروزرسانی اخبار

Example: We'll bring you a news update as soon as we have more information.

ترجمه مثال: ما به محض اینکه اطلاعات بیشتری کسب کنیم ، به روزرسانی خبری را برای شما به ارمغان می آوریم.