تمام واژگان استفاده شده برای انواع جاده ها>
All Vocabulary Used for Types of Roads
بزرگراه
Example: She prefers to take the highway for long-distance travel.
ترجمه مثال: او برای سفرهای طولانی، ترجیح میدهد از بزرگراه برود.
خیابان
Example: Their house is located on a quiet residential street.
ترجمه مثال: خانه آنها در یک خیابان مسکونی خلوت واقع شده است.
خیابان
Example: The parade marched down the grand avenue.
ترجمه مثال: دسته رژه در آن خیابان بزرگ راهپیمایی کردند.
بلوار
Example: The boulevard was lined with trees and benches.
ترجمه مثال: در دو طرف بلوار، درخت و نیمکت قرار داشت.
جاده باریک / کوچه
Example: The narrow lane was only wide enough for one car.
ترجمه مثال: آن جاده باریک فقط به اندازه عبور یک ماشین عرض داشت.
جاده
Example: The winding road led to a beautiful countryside.
ترجمه مثال: جاده پرپیچوخم به یک منطقه روستایی زیبا میرسید.
کوچه
Example: The narrow alley was dimly lit.
ترجمه مثال: آن کوچه باریک، روشنایی کمی داشت.
آزادراه
Example: The freeway was congested with traffic during rush hour.
ترجمه مثال: آزادراه در ساعت شلوغی، پرترافیک بود.
بزرگراه
Example: The expressway allowed for faster travel between cities.
ترجمه مثال: آن بزرگراه امکان سفر سریعتر بین شهرها را فراهم میکرد.
بزرگراه بین ایالتی
Example: They drove on the interstate to reach their destination quickly.
ترجمه مثال: آنها برای رسیدن سریعتر به مقصدشان، در بزرگراه بینایالتی رانندگی کردند.
میدان
Example: The roundabout provided an efficient flow of traffic.
ترجمه مثال: میدان، باعث جریان روان ترافیک شده بود.
کوچه بنبست
Example: Their house was at the end of a quiet cul-de-sac.
ترجمه مثال: خانه آنها در انتهای یک کوچه بنبستِ خلوت قرار داشت.
راه / مسیر
Example: The narrow path led through the forest to a hidden lake.
ترجمه مثال: آن راه باریک از میان جنگل به دریاچهای پنهان منتهی میشد.
راه ورودی پارکینگ
Example: The driveway was lined with colorful flowers.
ترجمه مثال: در دو طرف راه ورودی پارکینگ، گلهای رنگارنگ کاشته شده بود.
جاده خاکی
Example: They followed the dirt track through the wilderness.
ترجمه مثال: آنها جاده خاکی را در میان طبیعت بکر دنبال کردند.
شاهراه / مسیر اصلی
Example: The busy thoroughfare was bustling with activity.
ترجمه مثال: این شاهراه شلوغ، پر از جنبوجوش و فعالیت بود.