تمام واژگان استفاده شده برای فوتبال بینالمللی>
All Vocabulary Used for International Football
تورنمنت / مسابقات
Example: The World Cup is the most prestigious football tournament in the world.
ترجمه مثال: جام جهانی معتبرترین تورنمنت فوتبال در جهان است.
تیم ملی
Example: He plays for his country's national team in international competitions.
ترجمه مثال: او در رقابتهای بینالمللی برای تیم ملی کشورش بازی میکند.
بازی دوستانه
Example: The two teams played a friendly match as part of their preparation for the tournament.
ترجمه مثال: این دو تیم به عنوان بخشی از آمادگیشان برای تورنمنت، یک بازی دوستانه برگزار کردند.
بازی مقدماتی
Example: The national team won their qualifier match to advance to the next stage of the tournament.
ترجمه مثال: تیم ملی در بازی مقدماتی خود پیروز شد تا به مرحله بعد تورنمنت صعود کند.
مرحله گروهی
Example: The team performed well in the group stage and advanced to the knockout rounds.
ترجمه مثال: این تیم در مرحله گروهی عملکرد خوبی داشت و به دور حذفی صعود کرد.
مرحله حذفی
Example: The knockout stage of the tournament features single-elimination matches.
ترجمه مثال: مرحله حذفی تورنمنت شامل بازیهای تکحذفی است.
بازی فینال / مسابقه نهایی
Example: The final match of the tournament will determine the champion.
ترجمه مثال: بازی فینال، قهرمان تورنمنت را مشخص خواهد کرد.
قهرمان
Example: The national team celebrated their victory as champions of the tournament.
ترجمه مثال: تیم ملی، قهرمانیاش در تورنمنت را جشن گرفت.
نایب قهرمان
Example: The team finished as the runner-up in the tournament after a close final match.
ترجمه مثال: این تیم پس از یک فینال نزدیک، به مقام نایب قهرمانی تورنمنت دست یافت.
کشور میزبان
Example: The host country will organize and host the tournament.
ترجمه مثال: کشور میزبان، تورنمنت را سازماندهی و میزبانی خواهد کرد.
محل برگزاری / ورزشگاه
Example: The final match will take place at the national stadium, which serves as the venue for the event.
ترجمه مثال: بازی فینال در ورزشگاه ملی برگزار میشود که محل برگزاری اصلی این رویداد است.
تماشاگر
Example: Thousands of spectators gathered at the stadium to watch the match.
ترجمه مثال: هزاران تماشاگر برای تماشای بازی در ورزشگاه جمع شدند.