shape
shape

دسته بندی لغات تمام واژگان استفاده شده برای خرید

تمام واژگان استفاده شده برای خرید

All Vocabulary Used for Shopping

مغازه

Example: We went to the mall to shop for new clothes.

ترجمه مثال: ما برای خرید لباس جدید به بازار رفتیم.

فروشگاه

Example: There's a grocery store just around the corner.

ترجمه مثال: یک فروشگاه مواد غذایی تقریباً در گوشه و کنار وجود دارد.

بوتیک

Example: She bought a unique dress from a boutique downtown.

ترجمه مثال: او یک لباس منحصر به فرد را از یک بوتیک در مرکز شهر خریداری کرد.

بازار

Example: The farmers' market sells fresh produce every Saturday.

ترجمه مثال: بازار کشاورزان هر شنبه محصولات تازه ای را به فروش می رساند.

مرکز خرید

Example: The mall has a variety of shops, restaurants, and entertainment options.

ترجمه مثال: این مرکز انواع مغازه ها ، رستوران ها و گزینه های سرگرمی را دارد.

فروشگاه

Example: The department store offers a wide range of products from clothing to electronics.

ترجمه مثال: این فروشگاه طیف گسترده ای از محصولات را از لباس گرفته تا الکترونیک ارائه می دهد.

سوپر مارکت

Example: She prefers to do her grocery shopping at the supermarket.

ترجمه مثال: او ترجیح می دهد خرید مواد غذایی خود را در سوپر مارکت انجام دهد.

مرکز خرید

Example: The new shopping center has become a popular destination for shoppers.

ترجمه مثال: مرکز خرید جدید به یک مقصد محبوب برای خریداران تبدیل شده است.

فروشگاه آنلاین

Example: You can find a variety of products at the online shop.

ترجمه مثال: می توانید محصولات متنوعی را در فروشگاه آنلاین پیدا کنید.

فروشگاه آنلاین فروشگاه

Example: She found a great deal on shoes at the discount store.

ترجمه مثال: او در فروشگاه تخفیف چیزهای زیادی در کفش پیدا کرد.

سبد خرید

Example: She filled her shopping cart with groceries for the week.

ترجمه مثال: او هفته سبد خرید خود را با مواد غذایی پر کرد.

وارسی

Example: We waited in line at the checkout to pay for our purchases.

ترجمه مثال: ما در خط پرداخت منتظر پرداختیم تا هزینه خریدهای خود را بپردازیم.

صندوقدار

Example: The cashier scanned the items and processed the payment.

ترجمه مثال: صندوقدار موارد را اسکن کرد و پرداخت را پردازش کرد.

فروش

Example: There's a big sale at the clothing store this weekend.

ترجمه مثال: این آخر هفته یک فروش بزرگ در فروشگاه پوشاک وجود دارد.

ترخیص کالا از گمرک

Example: The clearance section has discounted items from the previous season.

ترجمه مثال: بخش ترخیص کالا از گمرک دارای موارد تخفیف از فصل قبل است.

اعلام وصول

Example: Don't forget to keep your receipt in case you need to return the item.

ترجمه مثال: فراموش نکنید که در صورت نیاز به بازگشت کالا ، رسید خود را نگه دارید.