shape
shape

دسته بندی لغات تمام واژگان استفاده شده برای عروسی

تمام واژگان استفاده شده برای عروسی

All Vocabulary Used for Wedding

عروس

Example: The bride looked stunning in her wedding dress.

ترجمه مثال: عروس در لباس عروسی خود خیره کننده به نظر می رسید.

داماد

Example: The groom waited nervously at the altar.

ترجمه مثال: داماد با عصبی در محراب منتظر ماند.

مراسم عروسی

Example: The wedding ceremony took place in a beautiful garden.

ترجمه مثال: مراسم عروسی در یک باغ زیبا برگزار شد.

پذیرایی

Example: The reception was held at a luxurious hotel.

ترجمه مثال: پذیرایی در یک هتل مجلل برگزار شد.

ساقدوش عروس

Example: The bridesmaids wore matching dresses.

ترجمه مثال: عروس های عروس لباس های تطبیق می یافتند.

بهترین مرد

Example: The best man gave a heartfelt speech.

ترجمه مثال: بهترین مرد سخنرانی صمیمانه کرد.

خدمتکار

Example: The maid of honor helped the bride with her dress.

ترجمه مثال: خدمتکار افتخاری با لباس خود به عروس کمک کرد.

عروسی

Example: They exchanged wedding vows in front of their family and friends.

ترجمه مثال: آنها نذورات عروسی را در مقابل خانواده و دوستانشان رد و بدل کردند.

حلقه ازدواج

Example: He slipped the wedding ring onto her finger.

ترجمه مثال: او حلقه عروسی را روی انگشت خود لغزید.

لباس عروس

Example: The bridesmaids wore matching bridesmaid's dresses.

ترجمه مثال: عروس های عروس لباس های عروس را مطابق با لباس عروس می پوشند.

کیک عروسی

Example: The wedding cake was decorated with flowers and icing.

ترجمه مثال: کیک عروسی با گل و بستنی تزئین شده بود.

ماه عسل

Example: They went on a romantic honeymoon to a tropical island.

ترجمه مثال: آنها به یک ماه عسل عاشقانه به یک جزیره گرمسیری رفتند.

گواهی ازدواج

Example: They signed the marriage certificate to make their union official.

ترجمه مثال: آنها گواهی ازدواج را امضا کردند تا اتحادیه خود را رسمی کند.

برنامه ریز عروسی

Example: The wedding planner helped organize every detail of the event.

ترجمه مثال: برنامه ریز عروسی به سازماندهی همه جزئیات این رویداد کمک کرد.

محل عروسی

Example: The wedding venue was decorated with fairy lights and candles.

ترجمه مثال: محل عروسی با چراغ ها و شمع های پری تزئین شده بود.

مهمان عروسی

Example: The wedding guest brought a thoughtful gift for the newlyweds.

ترجمه مثال: میهمان عروسی یک هدیه متفکرانه برای افراد تازه متولد شده به ارمغان آورد.