تمام واژگان استفاده شده برای مدل مو>
All Vocabulary Used for Hair Style
مدل مو
Example: She decided to change her hairstyle for the wedding.
ترجمه مثال: او تصمیم گرفت مدل موهای خود را برای عروسی تغییر دهد.
اصلاح مو
Example: He got a trendy new haircut at the salon.
ترجمه مثال: او یک مدل موی جدید مرسوم ، مد روز در سالن گرفت.
موهای زائد
Example: She styled her bangs to frame her face.
ترجمه مثال: او موهای خود را طراحی کرد تا صورت خود را قاب کند.
لایه های
Example: She asked for layers to add volume to her hair.
ترجمه مثال: او از لایه هایی خواست تا حجم آن را به موهای خود اضافه کند.
بچه
Example: She opted for a sleek bob haircut.
ترجمه مثال: او تصمیم گرفت به یک مدل مو براق باب.
برش پیکسی
Example: She bravely went for a pixie cut.
ترجمه مثال: او شجاعانه برای برش پیکسی رفت.
محو شدن
Example: He requested a fade haircut on the sides.
ترجمه مثال: او درخواست یک مدل موی محو شده در طرفین کرد.
مولت
Example: The mullet hairstyle has made a comeback.
ترجمه مثال: مدل موهای مولت بازگردد.
دم اسبی
Example: She tied her hair back in a high ponytail.
ترجمه مثال: او موهای خود را در یک دم اسبی بلند گره زد.
بندها
Example: She adorned her hair with intricate braids.
ترجمه مثال: او موهای خود را با نوارهای پیچیده آراسته کرد.
فرها
Example: She used a curling iron to create soft curls.
ترجمه مثال: او برای ایجاد فرهای نرم از آهن فرفری استفاده کرد.
امواج
Example: She styled her hair in loose waves for a casual look.
ترجمه مثال: او موهای خود را در امواج گشاد برای ظاهری گاه به گاه طراحی کرد.
بروزر
Example: She wore an elegant updo for the formal event.
ترجمه مثال: او برای یک رویداد رسمی یک updo زیبا را پوشید.
رنگ
Example: She wore cute pigtails for a playful look.
ترجمه مثال: او برای یک ظاهر بازیگوش رنگدانه های زیبا را پوشید.
پشت سرش
Example: He styled his hair in a slicked-back manner.
ترجمه مثال: او موهای خود را به روشی باریک طراحی کرد.
قیطار
Example: She embraced the shaggy hair trend.
ترجمه مثال: او روند موهای خاردار را در آغوش گرفت.