لغات انگلیسی مرتبط با آداب و رسوم
آشنایی با واژگان مرتبط با آداب و رسوم میتواند شما را در تعاملات فرهنگی و اجتماعی بهتر یاری دهد. در این مقاله، مجموعهای از لغات پرکاربرد انگلیسی در زمینه آداب و رسوم همراه با مثال و ترجمه فارسی آورده شده است.
لغات انگلیسی مرتبط با آداب و رسوم:
- Tradition - سنت
 Example: Every family has its own unique traditions.
 ترجمه: هر خانواده سنتهای منحصر به فرد خود را دارد.
- Culture - فرهنگ
 Example: Learning about different cultures is fascinating.
 ترجمه: یادگیری درباره فرهنگهای مختلف جذاب است.
- Custom - رسم
 Example: Shaking hands is a common custom in many countries.
 ترجمه: دست دادن یک رسم رایج در بسیاری از کشورهاست.
- Ceremony - مراسم
 Example: The wedding ceremony was beautiful and traditional.
 ترجمه: مراسم عروسی زیبا و سنتی بود.
- Festival - جشنواره
 Example: The city hosts a music festival every summer.
 ترجمه: این شهر هر تابستان یک جشنواره موسیقی برگزار میکند.
- Ritual - آیین
 Example: Lighting candles is an important ritual in many cultures.
 ترجمه: روشن کردن شمع یک آیین مهم در بسیاری از فرهنگها است.
- Belief - باور
 Example: Respect for others is a core belief in their community.
 ترجمه: احترام به دیگران یک باور اصلی در جامعه آنهاست.
- Heritage - میراث
 Example: Historical buildings are part of our cultural heritage.
 ترجمه: ساختمانهای تاریخی بخشی از میراث فرهنگی ما هستند.
- Superstition - خرافه
 Example: Many people believe in superstitions about bad luck.
 ترجمه: بسیاری از مردم به خرافات مربوط به بدشانسی باور دارند.
- Etiquette - آداب معاشرت
 Example: It is important to learn proper dining etiquette.
 ترجمه: یادگیری آداب صحیح غذا خوردن مهم است.
- Respect - احترام
 Example: Showing respect for elders is a universal value.
 ترجمه: احترام به بزرگان یک ارزش جهانی است.
- Ancestor - نیاکان
 Example: They honor their ancestors during the annual festival.
 ترجمه: آنها در طول جشنواره سالانه به نیاکان خود ادای احترام میکنند.
- Gesture - ژست یا حرکت
 Example: A thumbs-up is a positive gesture in many countries.
 ترجمه: نشان دادن شست به بالا یک حرکت مثبت در بسیاری از کشورهاست.
- Hospitality - مهماننوازی
 Example: Their hospitality made us feel at home.
 ترجمه: مهماننوازی آنها باعث شد که احساس راحتی کنیم.
- Symbol - نماد
 Example: The dove is a symbol of peace.
 ترجمه: کبوتر نماد صلح است.
- Unity - وحدت
 Example: Festivals promote a sense of unity within the community.
 ترجمه: جشنوارهها حس وحدت را در جامعه تقویت میکنند.
- Prayer - دعا
 Example: Prayer is an important tradition in their religion.
 ترجمه: دعا یک سنت مهم در دین آنهاست.
- Gift-Giving - هدیه دادن
 Example: Gift-giving is a common custom during holidays.
 ترجمه: هدیه دادن یک رسم رایج در تعطیلات است.
- Greeting - احوالپرسی
 Example: A warm greeting can make a good first impression.
 ترجمه: یک احوالپرسی گرم میتواند تأثیر اولیه خوبی بگذارد.
- Farewell - خداحافظی
 Example: They organized a farewell party for their friend.
 ترجمه: آنها یک مهمانی خداحافظی برای دوستشان ترتیب دادند.
- Dance - رقص
 Example: Traditional dances are performed during the festival.
 ترجمه: رقصهای سنتی در طول جشنواره اجرا میشوند.
- Music - موسیقی
 Example: Music is an essential part of every culture.
 ترجمه: موسیقی بخش مهمی از هر فرهنگی است.
- Feast - جشن
 Example: The community gathered for a grand feast.
 ترجمه: جامعه برای یک جشن بزرگ گرد هم آمدند.
- Costume - لباس سنتی
 Example: People wear traditional costumes during the festival.
 ترجمه: مردم در طول جشنواره لباسهای سنتی میپوشند.
- Tradition Keeper - نگهبان سنت
 Example: The elders are seen as tradition keepers in the tribe.
 ترجمه: بزرگان به عنوان نگهبانان سنت در قبیله شناخته میشوند.
- Celebration - جشن
 Example: The celebration lasted for three days.
 ترجمه: جشن به مدت سه روز ادامه داشت.
- Ceremonial - تشریفاتی
 Example: They performed a ceremonial dance before the event.
 ترجمه: آنها قبل از مراسم یک رقص تشریفاتی اجرا کردند.
این لیست میتواند به شما در آشنایی با واژگان مرتبط با آداب و رسوم در مکالمات و متون انگلیسی کمک کند.

 
   
  