shape
shape

جزییات مقاله

لغات کلیدی انگلیسی مربوط به مقامات کشوری

لغات کلیدی انگلیسی مربوط به مقامات کشوری

  1. President - رئیس‌جمهور
    Example: The president announced a new economic policy.
    ترجمه: رئیس‌جمهور سیاست اقتصادی جدیدی را اعلام کرد.

  1. Prime Minister - نخست‌وزیر
    Example: The prime minister addressed the nation about the current crisis.
    ترجمه: نخست‌وزیر در مورد بحران کنونی با ملت صحبت کرد.

  1. Minister - وزیر
    Example: The health minister discussed plans for improving public healthcare.
    ترجمه: وزیر بهداشت درباره برنامه‌های بهبود سلامت عمومی صحبت کرد.

  1. Governor - استاندار
    Example: The governor visited the affected area after the natural disaster.
    ترجمه: استاندار پس از بلای طبیعی از منطقه آسیب‌دیده بازدید کرد.

  1. Mayor - شهردار
    Example: The mayor announced new projects to improve the city’s infrastructure.
    ترجمه: شهردار پروژه‌های جدیدی برای بهبود زیرساخت‌های شهر اعلام کرد.

  1. Senator - سناتور
    Example: The senator voted against the proposed legislation.
    ترجمه: سناتور به قانون پیشنهادی رأی مخالف داد.

  1. Member of Parliament (MP) - نماینده مجلس
    Example: The MP raised concerns about the education system.
    ترجمه: نماینده مجلس نگرانی‌هایی درباره سیستم آموزشی مطرح کرد.

  1. Ambassador - سفیر
    Example: The ambassador worked to strengthen diplomatic relations.
    ترجمه: سفیر برای تقویت روابط دیپلماتیک تلاش کرد.

  1. Chancellor - صدر اعظم
    Example: The chancellor introduced new reforms in the education sector.
    ترجمه: صدر اعظم اصلاحات جدیدی در بخش آموزش معرفی کرد.

  1. Cabinet Member - عضو کابینه
    Example: Each cabinet member is responsible for a specific department.
    ترجمه: هر عضو کابینه مسئول یک بخش خاص است.

  1. Deputy - معاون
    Example: The deputy took over the responsibilities during the president’s absence.
    ترجمه: معاون در زمان غیبت رئیس‌جمهور وظایف او را برعهده گرفت.

  1. Spokesperson - سخنگو
    Example: The spokesperson provided updates on the government’s actions.
    ترجمه: سخنگو اطلاعاتی درباره اقدامات دولت ارائه داد.

  1. Secretary of State - وزیر امور خارجه
    Example: The secretary of state visited several countries to discuss trade agreements.
    ترجمه: وزیر امور خارجه از چندین کشور برای بحث در مورد توافقات تجاری بازدید کرد.

  1. Treasurer - خزانه‌دار
    Example: The treasurer presented the annual budget to the parliament.
    ترجمه: خزانه‌دار بودجه سالانه را به مجلس ارائه کرد.

  1. Chief Justice - رئیس قوه قضائیه
    Example: The chief justice presided over the landmark case.
    ترجمه: رئیس قوه قضائیه بر پرونده مهم نظارت داشت.

  1. Judge - قاضی
    Example: The judge delivered the final verdict in the corruption case.
    ترجمه: قاضی حکم نهایی را در پرونده فساد صادر کرد.

  1. Attorney General - دادستان کل
    Example: The attorney general announced measures to combat crime.
    ترجمه: دادستان کل اقدامات مقابله با جرم را اعلام کرد.

  1. Councilor - عضو شورا
    Example: The councilor proposed new policies for urban development.
    ترجمه: عضو شورا سیاست‌های جدیدی برای توسعه شهری پیشنهاد کرد.

  1. Diplomat - دیپلمات
    Example: The diplomat played a key role in negotiating the peace treaty.
    ترجمه: دیپلمات نقش کلیدی در مذاکره برای معاهده صلح داشت.

  1. Commander-in-Chief - فرمانده کل قوا
    Example: The president acts as the commander-in-chief of the armed forces.
    ترجمه: رئیس‌جمهور به عنوان فرمانده کل قوا عمل می‌کند.

  1. Consul - کنسول
    Example: The consul assists citizens living abroad with legal issues.
    ترجمه: کنسول به شهروندانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند در مسائل قانونی کمک می‌کند.

  1. Legislator - قانون‌گذار
    Example: Legislators debated the new tax reform bill in parliament.
    ترجمه: قانون‌گذاران درباره لایحه جدید اصلاحات مالیاتی در مجلس بحث کردند.

  1. Vice President - معاون رئیس‌جمهور
    Example: The vice president represented the country at the international summit.
    ترجمه: معاون رئیس‌جمهور کشور را در اجلاس بین‌المللی نمایندگی کرد.

  1. Public Servant - کارمند دولت
    Example: Public servants are responsible for implementing government policies.
    ترجمه: کارمندان دولت مسئول اجرای سیاست‌های دولت هستند.

  1. Head of State - رئیس کشور
    Example: The head of state welcomed the foreign delegation.
    ترجمه: رئیس کشور از هیئت خارجی استقبال کرد.

  1. Chief of Staff - رئیس دفتر
    Example: The chief of staff coordinated the president’s daily schedule.
    ترجمه: رئیس دفتر برنامه روزانه رئیس‌جمهور را هماهنگ کرد.

  1. Representative - نماینده
    Example: The representative spoke on behalf of the community.
    ترجمه: نماینده به نمایندگی از جامعه صحبت کرد.

  1. Counselor - مشاور
    Example: The counselor provided advice on foreign policy matters.
    ترجمه: مشاور در مورد مسائل سیاست خارجی مشاوره ارائه داد.

  1. Inspector General - بازرس کل
    Example: The inspector general investigated the misuse of public funds.
    ترجمه: بازرس کل سوءاستفاده از بودجه عمومی را بررسی کرد.

  1. Senate Majority Leader - رهبر اکثریت سنا
    Example: The Senate majority leader set the agenda for the legislative session.
    ترجمه: رهبر اکثریت سنا دستور جلسه قانون‌گذاری را تعیین کرد.